شعربرای فراق برادر برادر پشتم از داغت شکسته دو چشمونم به خون غم نشسته برادر کن نگاهی بر دل من ز بعد تو شدم زار و چه خسته برادر جان نگاه من براهت تو رفتی و خدا پشت و پناهت برون رفته ز کف صبر و , ...ادامه مطلب
شعردرمقام پدر آن کس که مرا مونس جان بود، پدر بود آن کس که مرا روح و روان بود، پدر بود آن کس که چو میرفت فرو خار به پایم هر لحظه برایم نگران بود، پدر بود آن کس که اگر شمع تنم سوختی از تب پروانه صفت چرخ زنان بود، پدر بود آن کس که چو شب آمدمی دیر به خانه در کوچه و بازار دوان بود، پدر بود آن کس که چو میکرد مرا حادثهای رو در شهر پی چاره آن بود، پدر بود آن کس که پی تربیتم گاه نصیحت شیرین سخن و نیک زبان بود، پدر بود آن کس که به ضربالمثلی پند و نصیحت خوش لهجه و استاد بیان بود، پدر بود آن کس که اگر مشکلیم پیش میآمد آسان کن آن از دل و جان بود، پدر بود آن کس که خرید آنچه که میخواست دل من یک بار نمیگفت گران بود، پدر بود آن کس که شب و روز نیاسود برایم تا در تن او تاب و توان بود، پدر بود موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسبها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی , ...ادامه مطلب
شعربرای مادر پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد غصه میخورد که من حال خرابی دارم ازهمین غصه ی من سیر شد و حرف نزد وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد صورت پرشده از چین و چروکش یعنی مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد محمدرضا تقیان ، شهرکرد موضوعات مرتبط: شعرفراق مادرفارسی برچسبها: شعرفارسی , شعربرای فراق مادر ,شعربرای ...ادامه مطلب
شعربرای فراق جوان رسم است هرکه داغ جوان دید،دوستان رأفت برند حالت آن داغدیده را یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را آن دیگری برو بفشاند گلاب و شهد تا تقویت کند دل محنت رسیده را جمع دگر برای تسلای او دهند شرح سیاهک,شعربرای ...ادامه مطلب
شعربرای فراق فرزند ببوسم دستت ای بابا که پروردی مرا آزاد بیا مادر تماشا کن که فرزندت شده داماد به حجله میروم شادان و زخمی در(بر) بدن دارم به جای رخت دامادی کفن خونین به تن دارم یابه حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم گه رخت، گاه لبت، گاه سرت میبوسم دلم آرام نگیرد، چه کنم؟ چون پدرم, ...ادامه مطلب