شعربرای فراق جوان

ساخت وبلاگ

 شعربرای فراق جوان

رسم است هرکه داغ جوان دید،دوستان 

رأفت برند حالت آن داغدیده را

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا 

وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

آن دیگری برو بفشاند گلاب و شهد 

تا تقویت کند دل محنت رسیده را

جمع دگر برای تسلای او دهند 

شرح سیاهکاری چرخ خمیده را

القصه هر کسی به طریقی ز روی مهر 

تسکین دهد مصیبت بر او رسیده را

آیا که داد تسلیت خاطر حسین 

چون دید نعش اکبر در خون تپیده را؟

آیا که غمگساری و انده بری نمود 

لیلای داغدیده‏ی زحمت کشیده را؟

بعد از پسر، دل پدر آماج تیر شد 

آتش زدند لانه‏ی مرغ پریده را

سرگشته بانوان وسط آتش خیام 

چون در میان آب، نقوش ستاره ‏ها

اطفال خردسال، ز اطراف خیمه ‏ها 

هر سو دوان چو از دل آتش، شراره ‏ها

غیر از جگر که دسترس اشقیا نبود 

چیزی نماند در بر ایشان ز پاره ‏ها

انگشت رفت در سر انگشتری به باد 

شد گوشها دریده پی گوشواره ‏ها

سبط شهی که نام همایون او برند 

هر صبح و ظهر و شام فراز مناره ‏ها

در خاک و خون فتاده و تازند بر تنش 

با نعلها که ناله برآمد ز خاره ‏ها

شاعر:مرحوم ایرج میرزا


موضوعات مرتبط: شعرفراق فرزندفارسی وترکی
برچسب‌ها: شعربرای فراق جوان , شعرجوان ناکام , شعربرای عزای فرزند , شعرفارسی آوای فراق...
ما را در سایت آوای فراق دنبال می کنید

برچسب : شعربرای, نویسنده : avayfaraga بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 1 آذر 1396 ساعت: 12:22