شعربمناسبت سالگرد حاج قاسم سلیمانی

ساخت وبلاگ

تقدیم به سردار دلها شهیدحاج قاسم سلیمانی

با حالِ خوش گذشتی از این دنیا

هرچند پاره پاره و خون آلود

با پیکری رها شده در آتش

خاکستر تو بود که می شد دود

بعد از تو شهر غرق محرم بود

محوِ سکوت و حیرت و ماتم بود

شهری که در نبودِ تو جان می داد

در کوچه های مرده و بغض آلود

تو کوه غیرتِ شهدا هستی

ای ساحل نگاه تو ناآرام

دریایِ غم تویی پدرِ امواج!

در تو خلاصه بود هزاران رود

بالا بلند ماه تمامی که

در روی تو عیان شده معنی ها

روز صعودِ سرخ تو رفت اما

هرگز نشد غمت به زمان محدود

خورشیدِ جاودانه ی این قرنی

شرقی ترین ترانه ی این قرنی

آیی تو از بهشت چو ابراهیم

برگشت اگر ز قعر زمان نمرود

ای خاستگاه واقعی ایمان

ای اعتقادِ ماندنی تاریخ

ای زندگی به روی لبت جاری

ای آنکه مرگ در تو شده نابود

تشییعِ آنچنانیِ جسمت را

تاریخ هم به یاد نیاورده ست

دنیا به پیشواز می آمد هم

چیزی به قدرت تو نمی افزود

هر لاله یادگارِ نگاه توست

هر صبحِ عاشقانه پگاه توست

در قبر هم دوباره شدی "سرباز"

این آرزوی سنگ مزارت بود

دستت شبیه دستِ علمدار است

شرمنده شد ز دست تو انگشتر

هرچند ساربان نرسید آنجا

گر چه به کربلا تو رسیدی زود

شاعر: محمد مبشری


موضوعات مرتبط: شعربراى شهدا
برچسب‌ها: محمد مبشری

آوای فراق...
ما را در سایت آوای فراق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : avayfaraga بازدید : 148 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 15:19